آی فلسطینی! کبوتران سپید را ببین؛ به مبارک باد این همه ایثار آمده‏اند. چشم‏هایم را که می‏بندم، مرزها را درنوردیده‏ام و کنار تواَم؛ هم‏رزم و هم‏سنگر تو.
فریادمان یکی است و خواسته‏مان نیز. ما از ازل، هم‏پیمان بوده‏ایم که جشن پیروزی بر شیطان را با هم برگزار کنیم.
فریاد اتحادم، گوش و دل استکبار را لرزانده است. از همین راه دور، عجز و ناتوانی‏اش را به نظاره نشسته‏ام. او خوب می‏داند که این پرچم سرخ، همیشه پا برجاست و روزی زیتون، طعم واقعی‏اش را خواهد یافت.
من، ایران سرافرازم؛ برادر تو

ای قدس؛ ای مأمن رفیع پیامبران صلح و آزادی؛ میعادگاه مبارک عشق و حماسه و ایمان! نام تو با تمام دلم پیوند خورده است.
در سینه‏ام که یاد تو می‏آید، عطر هزار بوته زیتون، شوق هزار پنجره پرواز، را به دست‏های خسته‏ات هدیه می‏کنم.
عطش و مبارزه، میراث مردان مقدس است و ایثار و ایستادگی، جهیزیه دختران سپیدبخت بیت‏المقدس.
وقتی مقاومت می‏کنی، نام تو، مثل زیباترین نوا، از نای بزرگان جهان آواز می‏شود.